کد مطلب:291011 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:697

عصر زندگی 9
نفر ایشان پاداش پنجاه نفر از شما را داشته باشد. (اصحاب ) گفتند: ای رسول خدا ما در جنگ بدر و احد و حنین با تو بودیم و درباره ما آیه نازل شده است ؟ پیامبر فرمود: ((اگر آنچه به ایشان رسد (از حوادث ایام ) به شما رسد، شكیبایی آنان را ندارید)).

هدف اصلی از انتظار، زنده نگاه داشتن روح امید و نشاط، و احساس تعهد و مسئولیت ، و پیوند روحی با امام موعود است . و زنده بودن امید و احساس مسئولیت ، بدون صبر، ممكن نیست .

امام علی علیه السلام :

((انتظروا الفرج ، و لا تیاءسوا من روح الله ، فان احب الاعمال الی الله - عزوجل - انتظار الفرج -. ))

منتظر فرج باشید، و از گشایش الهی ماءیوس نگردید، زیرا كه محبوبترین كارها نزد خدای بزرگ انتظار فرج است .

زمینه اصلی پایبندی به تكلیف و پیوند با حق و عدل و با امام موعود علیه السلام در انتظار تحقق می پذیرد. و انتظار است كه پدید آورنده امید است . و یاءس است كه عوامل اصلی تكلیف نشناسی و بی تعهدی و دوری از حق و عدالت و گسستن پیوند از امام و آرمانهای الهی اوست بنابراین ، جا دارد كه انتظار فرج و امید به آینده و تحقق جامعه آرمانی مهدوی برترین اعمال شمرده شود:

امام رضا علیه السلام :

((ن آبائه علیه السلام عن رسول الله صلی الله علیه و آله : افضل اعمال امتی انتظار فرج الله - عزوجل . ))

امام رضا علیه السلام به نقل از پدرانشان ، از پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله : برترین اعمال امت من ، انتظار فرج از سوی خداوند بزرگ است .

همچنین جامعه و مردم معتقد به اسلام و دین باوران راستین و معتقدان به درستی وعده های قران و پیامبر و امامان ، باید از رخنه وسوسه های شیطانی در دل خود مانع گردند، و در دوران تباهیها، دشواریها، حوادث ناگوار، شكستهای پیاپی ، رنگ باختگی ادعاها، نافرجامی تلاشها و كوششها، به نتیجه نرسیدن قیامها و منحرف شدن انقلابها، باید در دل و دورن استوار باشند، و هیچگونه تزلزل و ناامیدی به خویش راه ندهند. شكیبا باشند و بدانند كه هر گونه یاءس در هر شرایطی پدیده ای شیطانی است .

د امام صادق علیه السلام :

((... فلا یستفزنك الشیطان ، فان العزة لله و لرسوله و للمؤ منین ، و لكن المنافقین لا یعلمون . الا تعلم ان من انتظر امرنا و صبر علی ما یری من الاذی و الخوف ، هو غدا فی زمرتنا... ))

...شیطان تو را تحریك نكند. زیرا كه عزت از آن خدا و پیامبر و مؤ منان است لیكن منافقان نمی دانند. آیا نمی دانی كسی كه منتظر امر ما(حاكمیت و اجتماع آرمانی ما) باشد، و بر بیمها و آزارهایی كه می بیند شكیبایی ورزد در روز بازپسین در كنار ما خواهد بود...

باری ، تلاشهای ناكام ، كوششها و جوش و خروشهای فراوانی كه به هدف نرسیده است ، ممكن است كسانی را دچار یاءس و شكست كند، و شكیب از ایشان بستاند، و از كارآیی دین خدا و رهبری الهی و آینده آن ماءیوس سازد. این یاءس از منطق دین و آیین خرد بدور است . باید از نفوذ چنین اندیشه هایی در ذهن افراد و جامعه پیشگیری كرد، و با تكیه به خدا و ایمان به حتمیت وعده های الهی و اعتقاد به اصالت راه پیامبران و حقانیت تعالیم امامان معصوم علیه السلام ، پایداری را زنده نگاه داشت ، و صبر پیشه كرد، و امیدها را به یاءس بدل نساخت و پیروزی دین خدا و عزت حتمی مؤ منان و تحقق جامعه عدالت بنیاد مهدوی را وعده تخلف ناپذیر دانست .

اجتماع شیعه ، دارای چنین انتظاری است اگر شیعی مذهب است .

امام صادق علیه السلام :

((المؤ من الطاق ! یا ابن النعمان ، و لا یكون العبد مؤ منا حتی تكون فیه ثلاث سنن : سنة من الله ، و سنة من رسول الله ، و سنة من الامام ... و اما التی من الامام فالصبر فی الباءساء و الضراء حتی یاتیه الله بالفرج .

ای پسر نعمان ! انسان مؤ من نیست مگر اینكه سه خصلت را در خود پدید آورده باشد: خصلتی از خدا و خصلتی از پیامبر و خصلتی از امام ... آن خصلتی را كه از امام باید در خود پدید آورد شكیبایی در دشواریها و مشكلات است ، تا فرج و گشایش الهی برسد.

در دعاها، حالت انتظار منتظران راستین ، چنین ترسیم شده است :

((فلو تطاولت الدهور، و تمادت الاعمار، لم ازدد فیك الا یقینا، و لك الا حبا و علیك الا متكلا و معتمدا، و لظهورك الا متوقعا و منتظرا و لجهادی بین یدیك مترقبا...))

...اگر روزگاران به دراز كشد و عمر طولانی شود، یقینم به تو افزون گردد، و دوستیم فزونی یابد، و بر تو (بیش از پیش ) تكیه كنم و مدد بخواهم ، و چشم به ظهورت دارم و منتظرم ، و آماده جهاد در راه توام ...

گذشت روزگار و دیر پایی نظامهای ستم بنیاد و انبوهی حوادث و ویرانیها و سیطره ناكامی و سلطه شكستهای پیاپی و انقلابهای نافرجام ، منتظر راستین را از آینده ماءیوس نخواهد ساخت ، و در اصالت راه و كار خود تردید نخواهد كرد، و در نیمه شب سرد و تاریك یلدای زندگی ، ایمان به نیمروز گرم و روشن تابستان را در دل زنده و پویا نگاه خواهد داشت .

انتظار لحظه به لحظه

برگرفته از كتاب : عصر زندگی و چگونگی آینده انسان و اسلام

برای ظهور، وقت تعیین نشده است ، و همواره وقوع آن را ((امری ناگهانی )) توصیف كرده اند، و با واژه های ((فجاءة )) و ((بغتة )) از آن سخن گفته اند، كه هر دو به معنای وقوع ناگهانی و یكباره است .

امام رضا علیه السلام :

((- عن النبی صلی الله علیه و آله :... مثله مثل الساعة ، التی لا یجلیها لوقتها الا هو - عزوجل -، لا یاءتیكم الا بغتة .))

- امام رضا علیه السلام ، نقل از پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله : ... قیام امام موعود چون رسید قیامت است كه وقت آن را جز خدای كسی نداند، و فرا نرسد مگر ناگهان .

در این گونه تعالیم چه بسا این اصل منظور بوده است كه اگر مسلمانان امر ظهور را خیلی دور تصور كنند، امید و حالت انتظار و آمادگی را از دست می دهند؛ و این خود زمینه حاكمیت یاءس و بی تعهدی و بیخبری را فراهم می سازد، و جامعه را به نشیب گرایی می كشاند.

امام علی علیه السلام :

((... لا تعاجلوا الامر قبل بلوغه فتندموا، و لا یطولن علیكم الامد فتقسوا قلوبكم . ))

-... در برپایی حكومت عدل و حق شتاب می كند، پیش از آنكه زمان (مناسب ) آن فرا رسد، كه پشیمان خواهید شد. و زمان (آن ) را دور و دراز نپندارید كه دلهایتان سخت (و ناامید) شود.

امام علی بن ابی طالب علیه السلام ، در این سخن بر دو اصل تاءكید می كند: نخست اینكه هر حادثه و پدیده ای ، زمانی ویژه و مناسب دارد. و این امر یعنی ظهور و فرج نیز كه بزرگترین پدیده تاریخ جهان است ، دارای زمان و شرایط ویژه خود است ، و طلب آن پیش از زمان مناسب و ویژه ، اشتباه است و مایه پشیمانی . دوم اینكه با توجه به ضرورت وجود شرایط زمین مناسب برای ظهور، نباید زمان ظهور نیز بسیار دور تصور شود و گمان رود كه قرنها و قرنها به درازا خواهد كشید تا این حادثه در تاریخ زندگی انسان رخ دهد و موعود علیه السلام امتها آشكار گردد. بنابراین هر جامعه و نسلی بیندیشند كه آن تحول و انقلاب به جامعه و زمان و نسل او تعلق ندارد، نه ، چنین نباید تصور شود تا یاءس و بدبینی بر جامعه حاكم گردد، و حس امید و حالت انتظار و آمادگی و عنصر صبر از جامعه رخت بربندد. باید راهی میانه برگزید و چنین پنداشت كه در عین حال كه زمان و شرایط مناسب برای این حادثه مهم و بی نظیر ضروری است ، لیكن این مناسبتها و شرایط ممكن است در زمانی بس اندك پدید آید و محیط آماده ظهور و فرج گردد، بلكه ممكن است در یك شب كار ظهور سامان یابد، و صبح آن شب امام ظاهر گردد، چنانكه در احادیث آمده است .

پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله :

((المهدی منا یصلح الله له امره فی اللیلة . ))

- مهدی ما، كارش در یك شب سامان می یابد.





امام صادق علیه السلام :

((و توقع امر صاحبك لیلك و نهارك ، فان الله كل یوم هو فی شاءن لا یشغله شاءن عن شاءن ...)) ))

- چشم به راه امر (قیام و انقلاب ) امام خود باش ، در شب و هر روز زیرا كه خدا در هر روز كاری كند، و كاری ، او را از كاری دیگر باز ندارد...

ظهور به اراده الهی وابسته است ، و در هر لحظه ممكن است خواست خدا به این امر تعلق گیرد كه داعی حق فریاد برآورد، و بشریت منحرف را به راه رهنمون شود، و خوابزدگان را بیدار كند، و آرمانهای حق و عدل را حاكم گرداند.

امام رضا علیه السلام :

((اذا رفع علمكم من بین اظهركم ، فتو قعوا الفرج من تحت اقدامكم . ))

- هرگاه نشانه ها از میانتان برخاست (و امامانتان در گذشتند یا غائب شدند)، پس چشم به راه فرج (الهی ) باشید، از نزدیكترین جا به خود.

مؤ لف ((میكال المكارم )) می گوید:

((ظاهر این است كه این سخن : ((فتو قعوا الفرج من تحت اقدامكم)) كنایه از ظهور ناگهانی و بدون مقدمات است . بنابراین در تمام زمان غیبت و در هر حالی كه احتمال ظهور می رود، واجب است انسان آماده یاری رسانی باشد و به امام توجه داشته منتظر ظهور او باشد))

نیز می گوید: ((ظهور ناگهانی و یكباره با احادیثی كه برای ظهور، مقدمات و شرایط و علامتهایی معرفی كردند، چگونه كارساز می شود. در پاسخ می گوید: ((آنچه از احادیث بسیار به دست می آید این است كه تمام آن نشانه ها و شرایط (مهم ) در یك سال رخ می دهد. بنابراین واجب است هر دین باور منتظری در هر سال آماده ظهور رهبر خویش باشد، چون هر سال احتمال وقوع آن شرایط هست .))

امام عصر علیه السلام خود در توقیعی (نامه ای )، ناگهانی بودن ظهور را بیان می فرماید:

((...فان امرنا بیعثه فجاءة حین لا ینفعه توبة ))

-... امر ما (قیام و انقلاب ما) ناگهانی است ، در هنگامی كه توبه سردی ندارد.

بنابراین ، انتظار درست و صادقانه ، چنین انتظاری است ، و ممكن است در اسرع وقت نشانه های ویژه آن رخ دهد، و به ظهور و قیام و انقلاب امام موعود بینجامد. پس باید به چنین فرجی آنی و لحظه ای امید داشت كه سرنوشت بشریت به یكباره دگرگون شود. ((زیرا كه از پیدا شدن نخستین علامت از علائم حتمی - كه پیاپی خواهد بود - تا رسیدن اصل فرج و بیرون آمدن امام علیه السلام فاصله ای چندان نیست . درباره ((قتل نفس ‍ زكیه ))، شیخ مفید، از حضرت امام محمد باقر علیه السلام روایت كرده است كه فرمود:

فاصله قتل نفس زكیه و قیام قائم ، بیش از 15 شب نخواهد بود.

البته ، فاصله پاره ای از علائم حتمی ، با ظهور، از 15 شب بیشتر است ، اما چندان زیاد نیست ، حدود چند ماه ... چنانكه از برخی احادیث فهمیده می شود.))

حكومت مهدی

سیره عملی و روش شخصی امام مهدی علیه السلام

سیره امام مهدی ، همچون سیره همه پیامبران و رهبران راستین

برگرفته از كتاب : عصر زندگی و چگونگی آینده انسان و اسلام

امام مهدی علیه السلام ، چون همه پیامبران و رهبران راستین و شایسته الهی ، بسیار ساده زیست است ، لباسهای درشت و كم بها می پوشد. و خوراك خشك و ناگوار می خورد. با آسایش و تن آسایی هیچ آشنایی ندارد، با كام و كاموری بیگانه است . چون پیامبران از هرگونه تعظیم و بزرگداشت و ستایش پرهیز دارد. و به معنای واقعی كلمه ، زاهد است ، و جز به ضروریات این زندگی - در حد بسیار پایین آن - تن نمی دهد، و در سطح پایین ترین طبقات ، بلكه دشوارتر از آنان زندگی می كند. در زهد ورزی و وارستگی امام مهدی علیه السلام را به حضرت یحیی علیه السلام تشبیه كرده اند، زیرا كه آن پیامبر بزرگ زاهدترین و عابدترین مردم زمان خود بود. امام قائم علیه السلام نیز زاهدترین و عابدترین مردمان است . دیگر بار اخلاق و رفتار والای پیامبران و امامان آشكار می شود، و امام مهدی علیه السلام تجلی دوباره زندگی پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله ، و امام علی علیه السلام و دیگر امامان علیه السلام است ، و لباس و خوراك و خانه و كاشانه او یادآور لباس و خوراك و خانه كوچك و بینهایت ساده پیامبر صلی الله علیه و آله و امام علی علیه السلام است .

آری ! رهبری جامعه انسانی چنین سیره و روشی را نیز لازم دارد، و در فكر آسایش خلق بودن و لحظه ای برای آنان نیاسودن ، شرط اصلی آن است . آنان كه در زندگی های مرفه و آسوده بسر می برند، و با شادی و شادخواری روزگار می گذرانند، و دم از آسایش خلق و رفاه توده های رنجدیده انسانی می زنند، راهی به گزافه می روند و سخنی یاوه می گویند، و ادعایی پوچ و پوك دارند. در احادیث ما كه ترسیمگر وضعیت زندگی شخصی آن امام بزرگ است ، بر همانندی و همسانی زندگی وی با زندگی بسیار ساده امام علی علیه السلام - و همچنین زندگی بسیار ساده پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله - تاءكید شده است .

امام صادق علیه السلام :

((ما تستعجلون بخروج القائم ، فوالله لباسه الا الغلیظ، و لا طعامه الا الجشب ... ))

- به چه جهت درباره خروج قائم عجله دارید؟ به خدا سوگند، او جامه ای درشت می پوشد، و خوراك خشك و ناگوار می خورد...

تعبیر ((نفی و استثنا)) در زبان عرب ((حصر)) را می رساند. یعنی روش ‍ زندگی مهدی علیه السلام منحصرا روشی زاهدانه است .

امام صادق علیه السلام :

(( (قال الفضل ): كنت عند ابی عبدالله علیه السلام بالطواف فنظر الی و قال لی : یا مفضل ! مالی اراك مهموما متغیر اللون ؟ قال : فقلت له : جعلت فداك ! نظری الی بنی العباس و ما فی اءیدیهم من هذا الملك و السلطان و الجبروت ، فلو كان ذلك لكم لكنا فیه معكم . فقال : یا مفضل اما لو كان ذلك ، لم یكن الا سیاسة اللیل و سیاحة النار، اكل الجشب و لبس الخشن ، شبه امیرالمؤ منین علیه السلام ، و الا فالنار. ))

- مفضل (راوی معروف ) می گوید: سالی در حج ، به هنگام طواف ، خدمت امام جعفر صادق بودم . در اثنای طواف ، امام نگاهی به من كرد و فرمود: چرا اینگونه اندوهگینی و برافروخته ای ؟ گفتم : فدایت شوم ، بنی عباس و حكومتشان را می بینم و این مال و این تسلط و این قدرت و جبروت را. اگر این همه در درست شما بود، ما هم با شما در آن سهیم بودیم . امام فرمود: ای مفضل ! بدان ، اگر حكومت در دست ما بود، جز سیاست شب (عبادت ، اقامه حدود و حقوق الهی و حراست مردم ) و سیاحت روز (سیر كردن و رسیدگی به مشكلات مردم و...) و خوردن خوراكهای خشك و نامطبوع و پوشیدن جامه های درشت ، یعنی جز همان روش امیرالمؤ منین ، چیزی در كار نبود، كه اگر جز این عمل شود، پاداش آن ، آتش دوزخ است .

در سخن امام صادق علیه السلام ، فلسفه پذیرش چنین زندگی دشوار و ناگواری ، بیین شده است ، و آن مسؤ ولیت بزرگ اداره جامعه و سامان بخشیدن به وضع زندگی انسانها است . دستیابی به چنین آرمانی بزرگ ، فداكاریها و گذشتهای فراوانی لازم دارد. و تحمل رنجها و دشواریهای بزرگی را می طلبد. امام مهربانی كه از پدر و مادر و برادر به انسان مهربانتر است ، و پشت خمیده انسان را در زیر بار دشواریهای زندگی اعصار و قرون دیده است ، و با دردهای آنسان بهتر از خود او آشنا است ، و تاریخ رنج آور محرومان چون تابلوی روشن در برابر دیدگان او قرار دارد، و در احساس ‍ لطیف الهی او همه این دردها و رنجها منعكس است نمی تواند لحظه ای بیاساید و تن به راحتی و آسایش سپارد.

حضرت امام ابوالحسن الرضا علیه السلام ، در تعلیمی والا و ارزنده ، ویژگیهای آن دوران و سیره شخصی امام مهدی علیه السلام رابروشنی ترسیم كرده است :

(( معمر بن خلاد: ذكر القائم عند ابی الحسن الرضا علیه السلام فقال : انتم ارخی بالا منكم یومئذ قالوا: و كیف ؟ قال : لوقد خرج قائما علیه السلام لم یكن الا العلق و العرق ؛ و النوم علی السروج ، و ما لباس القائم علیه السلام الا الغلیظ، و ما طعامه الا الجشب . ))

- معمر بن خلاد می گوید: نام (امام قائم علیه السلام در مجلس امام رضا علیه السلام به میان آمد. امام فرمود: شما امروز سبكبال تر از آن روز هستید. گفتند؟ چگونه چنین است ؟ فرمود: اگر قائم ما قیام كند خون است و عرق ریختن ، و خوابیدن بر مركبها در میدانهای مبارزه . و قائم علیه السلام ، جز جامه درشتناك نخواهد پوشید، و جز خوراك درشتناك نخواهد خورد.

آری اصلاح جامعه مطلبی است ، و دنبال خواسته ها رفتن و آنها را تاءمین كردن ، مطلبی دیگر... و امام مهدی علیه السلام ، چون نیاكان خود به هركس ‍ هر چه خواست می بخشد، و به سؤ ال سائلی ((نه )) می گوید، و كسی دست خالی از نزد او باز نمی گردد. همه اقدام و عمل و فكر و ذكر و گفتار و كردار او الهی است و جز خدا و رضای او خواسته ای ندارد. از اینرو در برابر زحمتها و كوششها و رنجهایی كه برای انسانها می كشد و فداكاریهایی كه می كند، پاداشی در نظر ندارد، حتی ستایش و تشكری از كسی نمی خواهد.

امام مهدی علیه السلام داعی حق و گسترنده عدل است . همه كارها و برنامه های او بر محور اصول عدالت دور می زند، و باطن بیكرانه و خدایی او كانون اصلی عدالت اخلاقی و تعادل و توازن معنوی است . همه دوستیها، دشمنیها، حب و بغضها، صبرها، مقاومتها، خشمها، خروشها و جود و بخششها، همه و همه ، در چارچوب قانون عدل و عدلت قرار دارد، و ذره ای در احوال شخصی پای از حد و مرز دقیق عدالت بیرون نمی نهد، او نخست ((عدل )) را در درون خود پیاده كرده است ، و سپس به پیاده كردن آن در جامعه و جهان دست می یازد.

تداوم راه پیامبر ((ص ))

امام مهدی علیه السلام ، تداوم بخش راه پیامبران و تحقق دهنده اصول رسالتهای الهی است . او در خط اصلی وحی آوران گام بر می دارد، و تمام تعالیم آنان را در همه بخشهای زندگی جامه عینیت و عمل می پوشد. راه و روش او، راه و روش پیامبران است .

با نگرشی كلی به راه و روش پیامبران و اصول تعالیم ایشان ، بویژه تعالیم پیامبر اسلام ، به اصول و آرمانها و تعالیمی بر می خوریم كه در دروان گذشته تاریخ نافرجام ماند، و در عینیت زندگی پدیدار نگشت ، و اگر پدیدار گشت چندان پایدار نماند و تداوم نیافت . یعنی انسانهای گذشته ، یا از آن تعالیم دور ماندند، یا مستعد آنها نبودند، یا قدر آنها را ندانستند. این تعالیم و اصول و معیارها می رود كه در دروان رستاخیز آخرین مصلح الهی و آخرین ذخیره خدایی تحقق یابد، و در سراسر زندگیها، جامعه ها، آبادیها - بدون اندك كم و كاست - عملی گردد، و همه ابعاد زندگی انسان را رنگ و جهتی خدایی بخشد، و معیارهای بحق و انسانی را بر همه بخشهای زندگی آدمیان حاكم سازد.

تاءثیر نهضتهای انبیا، در فرهنگ بشری انكار ناپذیدر است . به طوری كه می توان گفت حركت تكاملی انسان ، و فراز گرایی اجتماعات و تمدنها، در پرتو تعالیم ادیان صورت گرفته است ، و تعالیم مذاهب آسمانی ، خاستگاه اصلی همه پیشترفتهای اخلاقی ، تربیتی ، اجتماعی و حتی علمی بشری بوده است . نخستین روزنه ها به شناخت و كشف و مجهولات ، در برابر بشریت ، از معابد گشوده گشت ، و عظمت جهان و امكان شناخت اسرار و رموز آن به وسیله ادیان شناسانده شد. سر رشته نخستین شناختها و راه رسیدن به آن نیز به دست پیامبران به بشریت ارائه گشت . این ادیان الهی بودند كه گرایش به خرافات و پندارهای و هم گونه و باطل را كنار زدند، و حقایق سره و ناب و خالص را به بشریت آموختند، و بررسی علل و اسباب واقعی و روابط موجود میان پدیده های طبیعت را در آموزشهای خویش ‍ تعلیم دادند، و راه شناخت درست خدا را، از راه شناخت آیات طبیعت پدیده های آن اعلام كردند. ادیان الهی ، در حقیقت پایه گذاران مكتبهای علمی ، حقوقی ، اخلاقی ، تربیتی ، اجتماعی و...بودند. برای محققان و انسان شناسان ، و تاریخ نگاران بسیار دشوار است كه بشریتی را ترسیم كنند كه از تعالیم ادیان و كتابهای آسمانی جدا باشد. چون بدون این جریان نیرومند الهی و انسانی ، كه زیر بنای اصلی حركت فكر و فرهنگ و تربیت در بستر تاریخ است : بیگمان به فرهنگ و تاریخی نتوان دست یافت كه قابل ذكر باشد، و صفحاتی را ویژه خویش سازد.از این رو: بی تردید می توان گفت كه همه پدیده های مثبت و سازنده و اصول مترقی و سعادت بخش در اجتماعات كنونی : زاده از تمدنها و فرهنگهایی است كه ادیان - و بویژه اسلام - از بانیان اصلی آن بودند، و الهام از اصولی است كه پیامبران به ارمغان آوردند.

بنابر مطالب یاد شده ، و بر اساس پیوند ناگسستنی حلقات تاریخ : رشد و تكامل امروز انسان : بار و برگ درختی است كه دیروز و دیروزها كاشته شده است ، و در نگرشی به دیروز و دیروزها: كار اصولی و زیر بنایی آموزشهای وحی ، بویژه اسلام ، در طول تاریخ : انكارناپذیر است .

با این وجود: اكنون سخن بر سر این مطلب است كه آیا كوششهای پیامبران و تعالیم آموزگاران وحی ، و به نتیجه مطلوب و نهایی رسید، و هدف ادیان - بخصوص اسلام - تحقق یافت ، و شكل نهایی جامعه هایی كه در ادیان و اسلام و ترسیم گشت ، به پیدایی آمد، و انسان آرمانی و اجتماع بشری ایده آل ، در عینیهای ملموس و متن اجتماعات ، دیده شد یا نه ؟

پاسخ این پرسش منفی است . چنین انسانها و اجتماعاتی كه تصویری از آموزشهای وحی باشد، بطور فراگیر و عمومیت یافته پدید نیامد، لیكن نوید پدید آمدن آنها در آینده داده شد، و زمینه های اساسی برای حركت نهایی و آرمانی آینده فراهم گردید، و تجربه گسترده انسان در اعصار و قرونن گذشته و تشنگی و عطش آدمیان ، آمادگی لازم را برای چنین دوران و تحقق چنین آرمانهایی پدید آورد؛ بطوری كه بدون این زمینه ها و دركها و احساسها و تجربه ها و گذشته ها، تربیت چنین انسانها و تشكیل چنین اجتماعاتی امكان نداشت . از این رو با قاطعیت می توان گفت كه ادیان در عین حال كه در محیط و جامعه های خود تاثیرهایی اصولی داشتند، و هر یك حلقه ای از یك زنجیر را در تداوم تاریخ ساختند، در ارتباط با آینده نیز برای رشد تمدن بشری زمینه ساز بودند. اسلام نیز كه دنباله حركت ادیان و تكامل آن بود، خود زمینه ساز حركتی عظمیم تر است ، كه تحقق بخش همه اهداف و آرمانهای ادیان الهی است ، و مبشر پدید آمدن الزمان داده اند، لیكن اسلام به خاطر نزدیكی زمانی و بدلیل اینكه جامعه آرمانی موعود از دامن اسلام بر می خیزد، و تعالیم و پیشوایان اسلام سازندگان حقیقی آن رستاخیز عظیم هستند، بشارات صریحتر و بیشتری به پدید آمدن آن دوران داده است . و از پیشوای موعود - كه تحقیق بخش كامل همه خواسته های پیامبران و اسلام است - فراوان سخن گفته است ، و به این ذخیره بزرگ الهی و رسالت عظیم و جهانی او نویدها داده است .

این یكی از امتیازهای اسلام است كه از آینده ای چنین روشن و امید بخش ‍ پرده برداشته و تحقیق آن را حتمی دانسته است . از اینرو تعالیم اسلامی - بویژه تعالیم شیعه - درباره آینده و امام موعود (ع )، و روشها و اقدامها و برنامه های او، از امید آفرین ترین بخشهای تعالیم اسلام است كه از فرجام خوش تاریخ و سرانجام دلپذیر و آرمانی زندگی انسان ، سخن گفته و مژده آن را داده است .

برنامه ها و راه و روشهایی كه در این كتاب یاد شد، همه و همه ، راه و روشهای پیامبران است ، كه در دستور كار امام موعود علیه السلام قرار دارد و امام - این ((بقیه الله )) و ((ذخیره الله )) و این تنها یادگار همه انبیا و اولیا - و وارث این معارف و تعالیم و مجری سازش ناپذیر آنها است . افزون بر آن نیز مسائل و اموری خواهد بود كه در دوران دعوت اسلام زمینه ارائه و اجرای آن نبوده است ، و در زمان رستاخیز امام مهدی علیه السلام زمینه ها و شرایط آن پدید می آید و همه به دست امام منجی مطرح می گردد و در متن جامه ها عملی می شود. پس اینكه امام مهدی علیه السلام خویش را وارث پیامبران و نزدیكترین مردم به انبیا و اولیا می شمارد، برای همین است كه او تنها انسانی است كه شایستگی و توان آن را دارد كه راه انبیا را دنبال كند، و آرمانهای ایشان را عینیت و تحقق بخشد.

امام صادق علیه السلام :

(( ان القائم اذا خرج المسجد الحرام فیستقبل الكعبه ، و یجعل ظهره الی المقام ، ثم یصلی ركعتین ، ثم یقوم فیقول : یا ایها الناس ! انا اولی الناس بادم ، یا ایها الناس ! انا اولی الناس بابراهیم ، یا ایها الناس ! انا اولی الناس ‍ باسماعیل ، یا ایها الناس ! انا اولی الناس بمحمد (ص )....))

چون مهدی به در آید، به مسجد الحرام رود، و رو به كعبه و پشت به مقام ابراهیم بایستد، و دو ركعت نماز گزارد، آنگاه فریاد بر آورد:

ای مردمان ! منم یادگار ابراهیم ، و یادگار اسماعیل ، و یادگار محمد (ص )...

امام باقر(ع ):

... والقائم یومئذ بمكه عند الكعبه ... یقول فمن حاجنی فی آدم فانا اولی الناس بآدم ، و من حاجنی فی نوح فانا اولی الناس بنوح ، و من حاجنی فی ابراهیم فانا اولی الناس بابراهیم ، و من حاجنی فی محمد فانا اولی الناس ‍ بمحمد ، و من حاجنی فی النبیین فانا اولی الناس بالنبیین ...

(امام ) قائم در آن روز (روز ظهور) در مكه است و در خانه كعبه ... و به مردم می گوید: آن كس كه از آدم سخن گوید من وارث آدمم ، و آن كس كه از نوح سخن گوید من وارث نوحم ، و آن كس كه از ابراهیم سخن گوید من وارث ابراهیمم ، و آن كس كه از محمد سخن گوید من وارث محمدم ، و آن كس كه از پیامبران سخن گوید من وارث و یادگار پیامبرانم ...

از این رو، در سلام به امام موعود آمده است : ((السلام علیك یا بقیه الله فی ارضه : سلام به (یادگار پیامبران و صالحان ) و ذخیره خدا در زمین )). این تعبیر روشنگر راه و رسالت امام موعود(ع ) است كه وارث پیامبران و یادگار رسولان الهی است ، و نتیجه نهایی آموزشها و تعالیم آنان . و این ذخیره و یادگار همه نیكان و صالحان و اولیای الهی است كه در خطی كه خدا ترسیم كرده است گام بر می دارد، و در سراسر زمین خواستها و آرمانهای همه درس آموزان مدرس وحی را تحقق می بخشد.

امام صادق (ع ):

(( قلت جعلت فداك : كیف یسلم علیه قال : تقول : السلام علیك یا بقیه الله فی ارضه ثم قرا: بقیه الله خیر لكم ان كنتم مؤ منین))

راوی می گوید به امام صادق (ع ) گفتم فدایت شوم : به هنگام سلام دادن به قائم چه بگوییم ؟ امام صادق فرمود: همه باید بگویند: ((السلام علیك یا بقیه الله )) سپس امام این آیه را تلاوت كرد: (( بقیه الله خیر لكم ان كنتم مؤ منین : بقیه الله )) (ذخیره الهی ) برای شما مردم ، اگر مؤ من باشید، از هر چیز و هر كس دیگر بهتر است